• وبلاگ : چرک نويس
  • يادداشت : حجاب برتر
  • نظرات : 1 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + علي آلياني 

    سلام خدمت برادر بيژن که ظاهرن در سفر قم و مشهد تشريف دارن.خوش بگذره.

    ما محکوم ميکنيم اهانت سخيف و بيشرمانه مزدوران حقير صهيونيست را به ساحت پيامبر خداپرستي و عدالت و صلح و آزادي محمد(ص).

    يک مثال و دليل زيبا براي حجاب

    578590_113050215512469_1495005835_n

    يه دختر چادري با دوستاي بي حجابش بيرون ميرن؛ يکي از دوستاش بهش ميگه ديونه اي تو اين گرما چادر مي پوشي؟ ببين ما رو …

    گفت:
    کي رو تا حالا ديدي رو پيکان 48 چادر بکشه!

    + علي آلياني 

    يقين دارم مطلب ما درباره تظاهر البته، بيربط به موضوع اين پست نيست.

    موفق باشيد

    + علي آلياني 

    هيچ در عصرگاه روزي تابستاني در خيابان و ميداني در شهر، رفت و آمد کرده ايد؟ نمايشگاه و همايشگاه بي مرزي که هر لحظه دامنه مي گسترد و تا عمق جسم و جان آدمي پيش مي رود.

    صورت و سيرت غرقه تزاحم و تظاهر، ميدان بزرگي براي فروش آخرين بازمانده هاي اخلاق و آزادگي.

    عصر ما، عصر تظاهر است و تحکم، جملگي در تظاهر و تحکم غرقيم. تنها کافي است که اين ميدان بسته شود و يا به حقيقت ميدان مسابقه اي و آزموني گشوده شود، آنچه مي ماند دستان تهي از دانايي، توانايي و هنرمندي است.

    از همين جاست که جملگي زبان و زبان آوري قد مي کشد و گوش فرو بسته از هر آوا در خاموشي فرو رفته است، مي گوييم اما نمي شنويم.

    پاکي، عدالت ورزي و دينداري بوي مخصوص خود را دارد، هيچ نسبتي ميان تظاهر به پاکي و پاکي، تظاهر به دينداري و دينداري، تظاهر به سخاوت و سخاوتمندي نيست. اين همه را هيچ نيازي به تظاهر نيست. آنجا که تظاهر رخ مي نمايد، دينداري رخ مي پوشد.

    آنجا که عدالت ورزي به نمايش درمي آيد، عدالت مي گريزد.

    آنجا که لاف شجاعت و قدرت، گوش ها را پر مي کند، ترس، پر رنگ تر از هر زمان، چهره مي نمايد.

    تظاهر، قتلگاه پاکي، دينداري، شجاعت و عدالت ورزي است. شجاعت فرياد برمي آورد از تظاهر شجاعت. اين همه رنگ و بوي مخصوص خود را دارد. چونان نوري، تاريکي ها را درمي نوردد. حتي اگر به اندازه آتش کبريتي و يا سوسوي کرم شب تابي در ميانه ظلمات باشد.

    از ميانه تظاهر، موذيانه هاي يأس و فسردگي سربرمي آورند. بوي تند و گزنده بي اعتمادي زبانه مي کشد و ناامني سايه بر سر شهر و کوي و برزن مي افکند.

    در ميانه صحراي بي اعتمادي و يأس، فساد و تباهي رخ مي نمايد و همه پاکي را نابود مي سازد.

    تظاهر به دينداري منشأ هيچ دينداري اي نيست.

    تظاهر به عدالت ورزي پايه هاي هيچ عدالتي را استوار نمي سازد. چنانکه تظاهر به سخاوت هيچ فقيري را بي نياز نمي سازد. دريايي از عبارات و کلمات زيبا در وصف سخا و سماحت جاي تکه ناني خشک در دستان پيرزني فقير را نمي گيرد.

    سخاوت و شجاعت و عدالت بوي مخصوص به خود را دارد، عين سرور، منشأ سرور و ناشر سرور است و بارز کننده اميدواري، اعتماد و امنيت.

    هيهات که مرغ جان آدمي در ميانه قفس هاي رنگين و برکشيده، بي آنکه مجالي براي زبان آوري بيابد، مي ميرد. مثل شاخه گلي در ازدحام انبوهي از گلهاي کاغذي.

    + علي آلياني 

    نمايش قدرتمندتر و سرآمدتر از هرگونه دانايي، دينداري، هنر، تنومندي و قدرت از پس اينهمه رسانه خود را مي نمايد. از همين روست که در ميان اين غوغا، «دانايي و توانايي» چهره مي پوشد، در محاق مي رود و گم مي شود. نمايش ميدان را هر زمان تنگ و تنگ تر مي سازد. از همين جا، «تحکم» قد مي کشد، بالنده مي شود و خود مي نمايد.

    تحکم، فرزند طبيعي و باطن تظاهر است و تظاهر پوشش لطيف ميل به تحکم.

    از پس اين همه است که مي توان درون پوچ و هيچ تظاهر را ديد. حبابي بي توش و توان و جان مايه. فقط کافي است تا ميدان تظاهر تنگ شود، رسانه اي چيزي ننويسد يا نگويد، کسي به آن اعتنا نکند. آن وقت است که تظاهر حقيقت خود را مي نمايد. چونان بادکنکي که از باد تهي مي شود.

    فقط کافي است تا کسي بي صدا و دور از هرگونه نمايش وجهي از دانايي، آزادگي و قدرت را در خود داشته باشد... .

    تظاهر، قاتل و هادم همه توانايي و دانايي است. مانعي که مرد را از رفتن و رستن باز مي دارد. هيچ به ميوه هاي پلاستيکي اما رنگين و فريبنده، خيره شده اي؟ کوهي از آن در برابر سيبي پوسيده و فسرده، رنگ مي بازد.

    خرواري از ميوه هاي پلاستيکي، حتي براي لحظه اي، عطش و تشنگي گنجشکي را فرو نمي نشاند.

    تظاهر، مناسبت ها را درهم مي پيچد، قاتل سادگي و سلامت، مثل خط هاي درهم پيچيده خطاطي خودنما، مثل منظومه شاعران پيرو سبک هندي، که حتي سراينده اش هم در معاني اش در مي ماند، مثل آسمانخراش ها و زندگي پر از ازدحام آدم هايي که همچون شهر و کوي و برزن «نمايش» را اساس بودن خود ساخته اند.

    پهلوان پنبه اي که همه را به عجب وامي دارد اما با تلنگري فرو مي افتد. مثل سينما، مثل اسباب شعبده گري که در خود و با خود هيچ وجهي از حقيقت ندارد.

    حقيقت نماي کم بنيه اي که چشم ها را خيره مي سازد اما در طرفةالعيني فرو مي ريزد.

    وقتي «تظاهر» پوششي براي همه ضعف ها، ناتوانايي ها و ناداني ها مي شود، «تحکم» جاي قدرت را مي گيرد. تحکم نمايشي از قدرت است و نه قدرت، همزاد تظاهر است و انعکاس تمام قد بي دردي و بي رازي. جلوه اي از نفس که در امارگي خود را مي نمايد و افتادگي بي دليل ديگران را طالب مي شود. حقارتي که در نمايش دانايي و قدرت خود را بارز مي سازد. از همين روست که منشأ «تزاحم» مي شود. موجد جدال و مشوق رقابت بي معنا و بي مايه.

    وقتي به حقيقت، ميداني براي مسابقه و آزموني براي سنجش توانايي نباشد، ازدحام تظاهر، صحن حيات را تيره مي سازد. ازدحام کوي و برزن، ازدحام خانه ها، ماشين ها و ابزاري که در و ديوار خانه و کوي و شهر را مي پوشند. ازدحام شيطان و شيطنت بر صحن و سراي چشم و دل.

    + علي آلياني 

    سلام خدمت برادر حسيني و بقيه دوستان

    تظاهر و تحکم

    هيچ از اين منظر به شهر و ديار خود، به کوي و برزن، و جماعت ريز و درشتي که شهر را از خود انباشته اند نگريسته ايد؟ منظورم منظر «تظاهر» است.

    تظاهر همان ظاهرسازي است، طلب و تمناي ظهور ونمايش، برون فکني ويژه اي که تمام قد فراروي خودداري، رازداري و گاه حيا و خويشتن داري مي ايستد. نمايش بي محاباي داشته ها و دارايي ها که بر خلق روزگار فخر مي فروشند، بزرگ مي نمايند و نفس تيزتک را در کالبد کوچک هزاران پير و جوان به مسابقه و مجادله اي بزرگ فرامي خوانند.

    شهر، نمايشگاه تظاهر بزرگ است و خانه ها و آدم ها که جملگي چونان تابلوهايي برکشيده اين همه را به نمايش مي گذارند. کوچه ها، خانه ها و جمله آنچه در گستره شهر قابل شناسايي است جلوه اين تمنا را در خود و با خود در پيش چشم و دل هر رهگذر قرار مي دهند. به زبان ديگر، شهر و کوي و برزن، محل ظهور تمام قد اين واقعه است.

    شايد بتوان همين تعبير و تعريف را براي «شهر»، آن هم در عصري که من و شما در آن زندگي مي کنيم ارائه کرد: «محل ظهور تظاهر».

    ساختمان ها و ابنيه در رقابتي سخت و سنگين بر يکديگر فخر مي فروشند، قد و قواره، بلندي و شکوه و رنگ و سيماي خود و در حقيقت «صاحبان خود» را به نمايش مي گذارند و برقدر خود مي افزايند.

    هر ساختمان و آسمان خراشي، نحوي خودنمايي و حرص سيري ناپذير صاحبانش براي تظاهر است. محلي براي ظهور تظاهر.

    تابلوها و ويترينها جملگي رنگ و بويي را در فضا مي پراکنند تا در رقابتي بي پايان طبع تظاهرطلب و چشم سيري ناپذير آينده و رونده را بيارايند چونان که اطعمه و اشربه و البسه ها نيز بر ميدان اين تظاهر مي افزايند.

    آينده و رونده، مسير آمد و شد و غرقه نمايش، از هر وسيله اي، کلامي و پيشه اي ابزاري براي تظاهر مي سازند.

    آنان آموخته اند تا خود را، جسم وجان را و زبان و چشم و گوش را و همه داشته هاي آشکار و نهان را ابزار تظاهر کنند. شهر، انباشته از آينده ها و رونده هايي است که از صبح علي الطلوع خود را مي نمايانند. دميدن خورشيد چونان زنگي است که آغاز اين مسابقه بزرگ را اعلام مي کند و همه آنچه را در کوي و برزن قد کشيده به ياري مي طلبد. همه از يک جنس اند، از جنس شهر و کوي، از جنس مغازه ها، تابلوها، ماشين ها و آدم ها که جملگي غرقه تظاهرند. گويا اين همه باطن انسان عصري را به نمايش مي گذارد که بر مدار تظاهر مي چرخد. همه چيز و همه کس ذيل تظاهر قابل تعريف است.

    رسانه ها نيز از همين جنس اند، بر همين مدارند. در پشت هر يک غولي خود را پيراسته است. غولي که در جامه دانايي، دينداري، علم، هنر، قدرت و امثال اينها خود را به نمايش مي گذارد. نه براي علم وهنر و دينداري که براي نمايش و تظاهر. وجه غالب، نمايش دانايي است و نه دانايي. وجه غالب، نمايش هنر و تنومندي است و نه هنرمندي.


    + علي آلياني 

    سلام

    بخونيد:

    عقيم کردن دختران با استفاده از چيپس! معاون پژوهشي وفناوري و فناوري پژوهشگاه ابن سينا:21 درصد زوج‌هاي تهراني ناباروري دارند. عباسي در نشست بخش تحول علوم انساني نمايشگاه قرآن گفت: خدا مي‌داند توطئه صهيونيستي چيزي نيست جز آنکه براي عقيم کردن دختران از چيپس و پفک استفاده کند. آخر هزينه‌اي که براي اين تبليغات سيب زميني سرخ کرده و ذرت بو داده مي‌شود از کجا مي‌آيد، که هر ساعتي تلويزيون و راديوي جمهوري اسلامي را روشن مي‌کنيم مدل توپي و يا موتور‌ي‌اش تبليغ مي‌شود. به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاري دانشجو، حسن عباسي در نشست بخش تحول علوم انساني نمايشگاه قرآن با عنوان «انسان در علوم انساني اقتدار آفرين» به ايراد سخنراني پرداخت. وي در بخشي از سخنانش گفت: علم انساني غربي‌ها امروز پاسخ مناسبي به پرسش اول در مورد اينکه انسان چيست و کيست، نداده است. علم غربي بيان کرده انسان حيوان غير قابل اعتماد است. در تبيين دنياي انسان و مناسبات اجتماعي و روابط بين انسان‌ها، گل سرسبد علوم غربي که علم اقتصاد است، جامعه را طوري به فاجعه کشانده است که آن جامعه در حال فروپاشي است. در حداکثر و در حد اعلايش اگر ما به علم انساني غربي‌ها تن در دهيم که تن نمي‌دهيم، عاقبتي که منتظر ماست آن اتفاقي است که در اسپانيا، يونان، ايتاليا، ايالات متحده، کانادا، انگليس و ساير کشورهاي غربي افتاده است، غير از اين نيست مطمئن باشيد. شما ببنيددر 5، 6 ماه گذشته چطور فتيله‌ ارز و سکه و دلار و اينها بدون هيچ منطقي بالا و پايين مي‌شود. بزرگترين اشتباه جمهوري اسلامي اين بود که بايد ابتداي انقلاب، کنار دست بانک مرکزي، نهاد انقلابي صندوق درست مي‌کرد. تنها جايي که در انقلاب اسلامي به هيچ وجه روحيه‌اي انقلابي ندارد بانک مرکزي است و جمهوري اسلامي از جايي زمين مي‌خورد که اسمش بانک مرکزي و وزارت اقتصاد است. رهبر معظم انقلاب در ماه رمضان بعد از فتنه در سال 88 در ديدار با اساتيد دانشگاه فرمودند: علومي که از غرب آمده است مال جامعه‌اي خودشان است و به درد ما نمي‌خورد. اينجا مسئولان با علومي که نبايد بياموزند، تربيت مي‌شوند و با همين دانش کسب شده، مسئول دستگاه‌هاي دولتي مي‌شوند و نتيجه اش را امروز در در وزارت اقتصاد مي‌بينيم. کينز در مقاله‌اي در سال 1930 گفته است براي رشد اقتصادي غرب چاره جز رواج طمع و ربا را در جامعه نداريم. اين سخن به ما قبل جنگ جهاني دوم بر مي‌گردد در حالي که کينز را معمار اصلاح اقتصاد بعد از جنگ جهاني دوم قلمداد مي‌کنند. اکنون شيوع طمع در جامعه ما در قالب کاري است که تلويزيون جمهوري اسلامي بواسطه تبليغات بازرگاني‌اش انجام مي‌دهد که زندگي مردم شده فلان خوردني توپي و موتوري. 82 سال بعد از جمله‌اي که کينز گفت، امروز در حکومت اسلامي تلويزيون صبح تا شب در ماه رمضان برنامه‌اي اخلاقي را قطع مي‌کند و در بين آن مردم را به طمع دعوت مي‌کند. توطئه صهيونيستي خدا مي‌داند اگر بانک‌هاي جمهوري اسلامي تبليغ نکنند چه بودجه‌اي ذخيره مي‌شود و آن‌ها مي‌توانند دردهاي زيادي از جامعه را درمان کنند. خدا مي‌داند توطئه صهيونيستي چيزي نيست جز آنکه براي عقيم کردن دختران از چيپس و پفک استفاده کند. آخر هزينه‌اي که براي اين تبليغات سيب زميني سرخ کرده و ذرت بو داده مي‌شود از کجا مي‌آيد، که هر ساعتي تلويزيون و راديوي جمهوري اسلامي را روشن مي‌کنيم مدل توپي و يا موتور‌ي‌اش تبليغ مي‌شود. آن‌هايي که فکر مي‌کنند که چرا مراکز زنان و زايمان و نازايي اينقدر پرمشتري است بروند ببينند در 20 سال گذشته مهمترين خوراک و تنقلات دختران مملکت مدل توپي‌اش بوده يا موتوري‌اش. ازدواج که در کشور ما سنش به تاخير افتاده و بعد از ازدواج هم که خانم‌ها بچه‌دار نمي‌شوند تا دکترا بگيرند و بعد هم که تصميم به بچه دار شدن مي‌گيرند، تازه اول رفت و آمد در مطب‌هاي زنان و زايمان و نازايي است؛ يکي از دلايل اين موضوع تغذيه‌اي نامناسب هم مي‌تواند باشد. اصلي ترين درد جامعه‌ ما چيست!؟ کينز، 82 سال قبل فرياد مي‌زند که بايد طمع را رواج داد، ما در نمايشگاه قرآن مي‌نشينيم و مي‌گوييم درد جامعه‌مان چيست؟ اين است که رسانه‌ ملي ما صبح تا شب مردم را به طمع دعوت مي‌کند. خدا مي‌داند کساني که اين طور پيام‌هاي بازرگاني درست مي‌کنند و اين طور حرص و ولع و طمع را توليد مي‌کنند عاقبتشان چيست؟ اين‌ها اصحاب علي(ع) نيستند و نروند شب‌ها قرآن به سر بگيرند، اين‌ها اصحاب کينز هستند.منبع:مشرق نيوز

    + علي آلياني 


    سلام

    بخونيد! جالبه از شيرينکارياي صدا و سيماي وطنيمون!:

    طنز خنده بازار با پخشِ يک هجوِ بي معنا و بي دليل موجبِ شگفتي گرديد و در برابر چشمانِ متعجبِ همگان، برنامه اي را به تصوير کشيد که در آن، روايتِ زندگانيِ والدين شريف آيت الله مقدس اردبيلي رضوان ا.. تعالي عليه به تمسخر و هجو کشيده شد.
    به گزارش مشرق، در روايت اصلي اين داستان آمده است:

    شخصي کنار جوي آبي نشسته بود، ديد سيبي بر روي آب مي‌آيد، دست برد و سيب را برداشت و خورد. بعد از خوردن سيب به فکر افتاد که اين سيبي که خوردم از کجا بود؟ پس از جستجوي بسيار به باغي رسيد که سيب از آن باغ بود. از صاحب باغ سوال کرد: من سيبي از روي آب برداشتم و خوردم و بعد فهميدم که سيب از باغ شما بوده است. نزد شما آمده‌ام که مرا حلال کنيد يا آنکه قيمتش را بپردازم. صاحب باغ در جواب گفت: اين باغ فقط از من نيست، ما چهار برادريم و من سهم خود را به شما بخشيدم.

    گفت: بسيار خوب، آن سه برادر کجا هستند، جواب داد: دو تا ديگر از برادرانم در ايران هستند و يکي در خارج از ايران. نزد آن دو برادر رفت و حلاليت طلبيد و سپس بار سفر بست و به خارج از ايران رفت و خود را به در خانه آن برادر رسانيد و قصه را بيان کرد. آن برادر چهارم تعجب کرد که اين فرد کيست که براي يک چهارم سيب اين همه راه را طي کرده و به اينجا آمده تا حلاليت بطلبد. گفت: من سهم خودم را به شما بخشيدم ولي به يک شرط و آن شرط اين است که دختري دارم از چشم کور و از زبان لال و از گوش کر. اگر قبول کني با او ازدواج کني حلالت مي‌کنم و الا نه.



    جوان قدري تامل کرد و پذيرفت. وقتي مراسم عقد تمام شد و داخل حجله رفتند، عروس را حوريه‌اي از حوران بهشتي ديد. از حجله بيرون آمد و به پدر دختر گفت: شما گفتيد دخترتان کور و کر و لال است. گفت: آري، من دروغ نگفتم، گفتم: کور است چون تا به حال چشمش به نامحرم نيفتاده. کر است، گوش او صداي نامحرم و صداي ساز و آواز و غنا نشنيده. لال است، زبانش به دروغ و غيبت و ناسزا و تکلم با نامحرم باز نشده است. مدت‌ها از درگاه حضرت حق درخواست مي‌کردم که خدايا داماد خوبي که هم کفو اين دختر باشد به من مرحمت کن. خدا دعاي مرا مستجاب کرد و دامادي متقي چون تو که اين همه مسافت راه را پيمودي، براي اين که يک چهارم سيبي را که خوردي حلال باشد نصيبم کرد.

    اين داستان ازدواج پدر و مادر عالم جليل القدر احمد بن محمد اردبيلي معروف به «مقدس اردبيلي» است که در بين داستان هاي مذهبي شهرت زيادي دارد بطوريکه از اين داستان اقتباس هاي زيادي هم صورت گرفته است.

    باعث تاسف است که اين داستان دستمايه يکي از آيتم هاي طنز برنامه «خنده بازار» مي شود که البته با اهانتهايي هم همراه بوده است.

    اين داستان يک داستان مشهور است و بايد ديد چگونه سرگذشت مفاخري اينچنين مورد چنين اهانت هايي قرار ميگيرد. 598 محتواي برنامه پخش شده را چنين ذکر کرد:

    در هفته اي که گذشت، طنز خنده بازار با پخشِ يک هجوِ بي معنا و بي دليل موجبِ شگفتي و آزار قلوبِ شيعيان گرديد و در برابر چشمانِ متعجبِ همگان، برنامه اي را به تصوير کشيد که در آن، روايتِ زندگانيِ والدين شريف آيت الله مقدس اردبيلي رضوان ا.. تعالي عليه به تمسخر و هجو کشيده شد.

    در اين نمايشِ تامل برانگيز نشان داده شد که روزي مردي يک سيبِ بي صاحب يافته و به سبب خوردنِ آن و جلبِ رضايتِ صاحبِ باغ سيب و حلاليت گرفتن از او ناچار شد به ازدواج با دختر زشت روي صاحب باغ تن دهد و الي آخر ....تا پايانِ داستانِ ازدواجِ پدر شريفِ مرحوم مقدس اردبيلي و والده ي مکرمه ي ايشان..... ( البته با مايه هاي به اصطلاح طنز).

    برخي از جلوه هاي اين طنز اهانت آميز را بخوانيد و بر اين « گريه بازارِ » آشفته، بگرييد :

    - اطلاق القابِ توهين آميز و رکيک به داماد:

    در طول نمايش، به دفعات بدون هيچ دليل مشخصي به يابنده ي سيب (بلاتشبيهِ پدر بزرگوارِ مرحوم مقدس) القابي همچون «چشم گراز» داده مي شد و بدون دليل به وي دشنام هايي همچون مردک ملعون ، پوزه دراز و ... داده مي شد.

    - اطلاق لقبِ « آنجلينا جولي » به عروس :

    هنگامي که بر سرِ مهريه ي عروس ( بلاتشبيهِ والده ي مرحوم مقدس) بحث پيش آمد، داماد فرياد مي زد که: مگر « آنجلينا جولي » است که مهريه اش اين همه مي شود ؟

    - در سرتاسرِ اين نمايشِ هزل، اصلي ترين پيام، به ابتذال و به سخره کشاندن اصلِ محتواي فاخر واقعه بود.
    + علي آلياني 
    تهاجم فرهنگي گام به گام دشمن؛
    تخريب مساجد؛ هدف جديد پرندگان خشمگين!+عکس
    بهره برداري هاي سياسي و نژاد پرستانه از بازي هاي رايانه اي و محصولات سرگرم كننده حربه جديدي نيست و همواره اين روش در راستاي تهاجم فرهنگي به باور هاي مسلمانان و به ويژه ايرانيان مورد استفاده بوده است.اما نكته مهم است اين است كه آيا جوانان ايراني و يا مسلمانان ديگر كشور ها كه تا پيش از اين، از انجام اين بازي لذت مي برده اند حاضر هستند كه اين بازي را تحريم كنند و يا اينكه به تخريب مساجد ادامه خواهند داد؟!؟
    به گزارش جهان، پس از ورود نسل تلفن هاي همراه آيفون، بازي انگري بردز و يا پرندگان خشمگين، در سال 2009 توسط شركت رويو توليد و توسط شركت چيلينگو به بازار عرضه شد كه در اواخر سال 2010 ،شركت رويوي خود به صورت مستقل توليد و توزيع بازي را بر عهده گرفته است.

    اين بازي پس از مدت اندكي توانست كه در ميان كاربران موبايل محبوبيت فوق العادي اي كسب كند و پس از آن نسخه آنلاين اين بازي و نسخه مخصوص كامپيوترهاي خانگي نيز وارد بازار شد. و امروز كمتر گيموري است كه با اين بازي ساده و جذاب ناآشنا باشد.

    انگري بردز چيست؟


    داستان بازي در نوع خود بسيار جالب است شما در نقش پرندگاني ظاهر مي‌شويد كه تخم مرغهاي شما توسط چند خوك بدطينيت دزديده شده و شما نيز با تمامي بستگان خود كه شامل انواع پرنده مي‌شود براي آزاد كردن تخم مرغهاي خود و از بين بردن اين حيوانات بد جنس به آنها حمله مي‌كنيد. هر چقدر كه شما بتوانيد با تعداد كمتري پرتاب ،خوكها را از بين ببريد داراي امتياز بالاتر و در نتيجه ستاره هاي بيشتري خواهيد بود كه به ارتقاء امتياز و رتبه شما در بين دوستان خود كمك فراواني خواهد كرد. براي اين كار ،شما بايد با استفاده از منجنيق ،پرندگان خود را به سوي ساختمان‌هاي نامتعادل خوك ها پرتاب كنيد تا بتوانيد تخم مرغهاي دزديده شده خود را پس بگيريد.

    محوبيت اين بازي به حدي است كه ميكائيل هد رئيس اجرايي شركت سازنده اين بازي در گفتگو با مجله سرگرمي ورايتي گفت كه اين شركت و چندين شركت هاليوودي در حال مذاكره هستند تا اين بازي به يك داستان سينمايي بدل شود و البته تريلر شبيه سازي شده سينمايي آن كه خود شركت فنلاندي آنرا توليد كرده است در يوتيوب بيش از 5 ميليون بازديد داشته است.


    اين پايان اپيدمي چرندگان خشمگين نيست و خبر نخستين پارك بازي كودكان، الهام گرفته از بازي پرطرفدار “انگري بردز”( Angry Birds) در فنلاند، نشان دهنده محوبيت روزافزون اين پرندگان بد اخلاق است!

    آغاز بهره برداري ها


    در ايران نيز يكي از محبوب ترين بازي هاي موجود پرتاب همين پرندگان خشمگين است! و بسياري از جوانان و نوجوانان ترجيح ميدهند كه اوقات خود را با اين بازي ساده و در عين حال جذاب سپري كنند.حال كه اين بازي توانسته است محبوبيتي جهاني كسب كند، و بسياري از مردم دنيا به نوعي به اين بازي وابسته شده اند، زمان بهره برداري نيز فرارسيده است و سازندگان آن ميتوانند از اهداف پنهان خود رونمايي كنند.

    در نسخه پيشين اين بازي (Angry Birds Space) در يكي از مراحل آن، شما مجبور بوديد به موانعي حمله كنيد كه شباهت بسيار زيادي به برج ميلاد در تهران و همچنين نقشه كشور ايران داشت. و پيروزي شما در گرو حمله به اين نماد ها بود.




    اما اين پايان خصومت سازندگان اين بازي نبود و اين بار و در نسخه جديد اين بازي (Rovio mobile ltd ver: 2.2.0) شما موظف به تخريب موانعي هستيد كه شباهت خاصي به مساجد و اماكن مذهبي مسلمانان دارند. براي رسيدن به اهداف بازي بايد بارها و بارها مسجدي را خراب كنيد و همچنين خوك هايي كه داخل مسجد ساكن هستند را بايد از بين ببريد!


    بهره برداري هاي سياسي و نژاد پرستانه از بازي هاي رايانه اي و محصولات سرگرم كننده حربه جديدي نيست و همواره اين روش در راستاي تهاجم فرهنگي به باور هاي مسلمانان و به ويژه ايرانيان مورد استفاده بوده است.

    اما نكته مهم است اين است كه آيا جوانان ايراني و يا مسلمانان ديگر كشور ها كه تا پيش از اين، از انجام اين بازي لذت مي برده اند حاضر هستند كه اين بازي را تحريم كنند و يا اينكه به تخريب مساجد ادامه خواهند داد؟!؟
    منبع:نيمروز
    به نام معبود زيبا
    سلام بر شما. پيشاپيش عيدا تبريک ميگم خدمتتون. و تشکر از مطلب جالبتون.
    اگه به اين آدرس ما هم سر بزني خوشحال ميشيم. اونجا آدرس چند تا فايل وردا هم دادم. حتما دانلود کنين. مفيده و کم حجم. يا علي ( ع) رفيق.


    عيد است و دلم خانه ويرانه، بيا ...اين خانه تکانديم ز بيگانه، بيا ..يک ماه تمام مهيمانت بوديم
    يک روز به مهماني اين خانه بيا...عيد سعيد فطر مبارک ..يا مهدي

    سلام..اين مطلب عالي بود..موفق باشيد..
    سلام
    مطلبتان عالي بود
    قلمتان استوار
    يا علي

    سلام

    اين بسيار خاطره ي جالب و

    آموزنده اي بود

    موفق باشي

    سلام
    ممنون از مطلب خوبتون که وصيت اين شهيد عزيز رو برامون نوشتين
    انشاله که ربتونيم با حفظ حجابمون راهشون رو ادامه بديم
    سلام . مطالب عالي و به روز بودن. آفرين
       1   2      >