سلام
ياللمسلمين!
ديشب وقتي يک بنده خدايي از من پرسيد: فلاني.چرا مساله سوريه اينقد بيخدار شده، گفتمش: بخاطر خيانت اعراب آمريکايي خيانت پيشه!...
به گزارش جهان به نقل از مشرق، در گزارش قسمت اول به نقش آل سعود در آغار بحران سوريه پرداختيم اما در اين گزارش سعي شده به خيانتهايي که اطرافيان اسد به وي کردهاند و همچنين نقش اخوان المسلمين و پناهندگان سوري در اين بحران بررسي شود.در شهر درعا که آتش تحولات سوريه از آنجا شروع شد، شخصي به نام عاطف نجيب که مسئوليت امنيتي شهر درعا را در اختيار داشت از نزديکان بشار اسد بود. وي در زمان مسئوليت خود با مردم به صورت استبدادي رفتار ميکرد و اين اقدامات را دستورات بشار اسد نام گذاري کرده بود.تحولات زماني شروع شد که چند کودک به دليل فضاي منفي موجود در رسانهها، شعار سقوط دولت سر دادند؛ عاطف نجيب پس از دستگيري اين کودکان، ناخنهاي دست و پاي آنان را کشيد و اين کودکان را زنداني کرد.مادران اين کودکان نزد وي آمدند و خواستار آزادي کودکان خود شدند، ولي نجيب حجاب از سر اين مادران کشيد و به آنان بي احترامي کرد. پس از اين اقدام عاطف نجيب، ريش سفيد شهر درعا نزد وي آمد؛ عمامه خود را از سر برداشت و جلوي وي گذاشت و خواستار آزادي کودکان شد؛ ولي نجيب عمامه وي را لگد کرد. (شهر درعا، منطقه قبايلي است و براي ريش سفيدان احترام زيادي قائل هستند و کوچکترين بي احترامي به اين افراد ميتواند تبعات زيادي در برداشته باشد و اين موضوع به منزله جنگ است)زماني که بشار اسد از عاطف نجيب درباره اوضاع شهر درعا سوال کرد؛ وي ميگفت: هيچ اتفاقي رخ نداده است؛ تا زماني که مردم تظاهرات بزرگي برگزار کرده و به مرکز نيروهاي امنيتي حمله بردند و نظاميان را کشتند. روحاني وهابي موجود در مسجد عمري شهر درعا، که سال 2000 از عربستان وارد سوريه شده بود؛ طرح حمله به پايگاه نيروهاي امنيتي را اجرا کرد و به اين ترتيب جرقه بحران زده شد.پس از اين ماجرا آن دسته از گروههايي که به صورت برنامهريزي شده آماده فعاليت بودند، شروع به تحرک کردند و ورود نيرو و سلاح به سوريه از طريق لبنان، آغاز شد. شعار گروههاي مسلح از ابتداي شروع تحولات اين بود که نظام بشار اسد بايد سقوط کند، زيرا يک دولت علوي است.مخالفان هيچ خواستهاي براي اصلاحات مطرح نکردند و از همان ابتدا خواستار سرنگوني دولت شدند. تحولات سوريه از ابتدا بر اساس اختلافات طايفهاي و مذهبي آغاز شد و از همان ابتدا در تمامي تظاهرات، ايران و حزب الله را نفرين کرده، به مساجد شيعيان و علويان حمله ميکردند و شيعيان را با توجيهات ديني به قتل ميرساندند. براي مثال در منطقه الزهرا، واقع در شهر حمص، 30 دختر شيعه را بازداشت کرده و آنها را به صورت عريان در منطقه خالديه که به منطقه سلفيان مشهور است گرداندند و به آنان لقب برده دادند.دليل ادامه مشکلات در حمص چند طايفهاي بودن اين شهر است. در ابتداي درگيريها، سلفيان، 700 خانواده شيعه را مجبور به مهاجرت کرده و خانه آنها را به آتش کشيدند. هفت مسجد شيعه را با تمام وسائل از جمله قرآنهاي موجود در آن به آتش کشيدند و دو حسينيه را نابود کردند. سلفيان برخي از شيعيان را فقط به دليل آتکه در خانه آنان تربت امام حسين را مشاهده کرده بودند، به آنها اتهام کافري زدند و به قتل رساندند. سلفيان سوريه با ذکر لا الله الا لله، اقدام به بريدن سر علويان و شيعيان سوري ميکنند و ميگويند که ما پس از اين اقدام به بهشت ميرويم؛ اين موضوع يک ادعا نيست و ما تمام فيلمها و عکسهاي موجود، اين موضوع را تأييد ميکند.* نقش برخي از پناهندگان در بحران سوريهاز موضوعات بسيار مهم در سوريه، پناهندگان فلسطيني هستند. مدتها پيش شخصي به نام شاکر العبسي در اردوگاه پناهندگان فلسطيني عين الحلوه، واقع در شهر صيدا لبنان زندگي ميکرد؛ وي در گذشته، عضو جنبش فتح فلسطين بود که بعدها به جمعيت فتح انتفاضه در لبنان ملحق شد.ا