• وبلاگ : چرک نويس
  • يادداشت : از حماقت تا سكوت
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي آلياني 


    سلام

    بسيار جالب از کوته فکري برخي اصحاب رسانه!:

    انتشار برخي از تصاوير از مسئولين در حالات مختلف موجب قضاوت هايي مي شود كه شايد به اندكي تامل نياز داشته باشد.
    به گزارش جهان، صادق وفايي براي «نيمروز» نوشت:

    پرده اول: ناطق نوري و كاخ سلطنتي


    تصوير زير نشان دهنده محل سكونت ناطق نوري است. ويلايي بزرگ و مجلل كه نشان دهنده خوي اشرافي گري علي اكبر ناطق نوري است. گويي اين يار سابق امام كه امروز در رداي بازرس بيت رهبري فعاليت ميكند، اين القاب را براي خود همچون پوششي قرار داده است تا بتواند بيش از پيش بر بيت المال چنگ اندازي كند.



    اما حقيقت امر اين است كه اين تصوير حضور علي اكبر ناطق نوري در هتل در سفر به كشور اوگاندا و شركت در اتحاديه بين المجالس در سال 88 است. و چنين نما و دكوراسيوني در يك هتل خارجي و آن هم براي يك مهمان سياسي امري كاملا طبيعي است و هيچگاه مسئولين كشورمان از ابتداي انقلاب تا كنون، براي سكونت در كشور هاي ديگر از مسافرخانه يا هتل هاي معمولي استفاده نكرده اند.

    پرده دوم: كمر درد مسئولين

    تصوير زير نشان دهنده بي حرمتي گروهي از ساكتين فتنه در بيت رهبري است كه بدون توجه به ورود معظم له و برخلاف رفتار ديگر نمايندگان مجلس، از جاي خود بلند نشده اند. تا عدم ولايت پذيري و بي احترامي خود را به رهبر معظم انقلاب نشان دهند. اين مسئولين كه گويا در بيت رهبري دچار كمر درد شده اند، همان افرادي هستند كه در زمان ورود آقاي هاشمي براي احترام به ايشان از جاي خود بلند شده اند.



    اما حقيقت امر چنين چيزي نيست! اين تصوير ديدار نمايندگان مجلس هشتم با رهبر معظم انقلاب است. در اين ديدار بر خلاف ساير نمايندگان مجلس،اين افراد (هيئت رئيسه مجلس و چند تن از نمايندگان شاخص مجلس به همراه مسئول دفتر مقام معظم رهبري) به همراه معظم له وارد حسنيه شده اند و ايشان را در لحظه ورود همراهي مي كرده اند، پس فرض اينكه در لحظه ورود ايشان بلند نشده اندباطل است. اما نكته دوم اينكه اين تصوير در زماني شكار شده است كه اين افراد خود را به صف اول رسانده اند و رهبر انقلاب از نمايندگان درخواست مي كنند تا بر روي صندلي هاي خود بنشينند و در واقع نمايندگان در حال نشستن هستند (تصوير حجت الاسلام گلپايپاني) و در اين صورت نيز، فرض بي احترامي باطل است و حتي نشستن اينها و ساير نمايندگان نيز نشان دهنده تبعيت از رهبري است.

    پرده سوم: رئيس مجلس متكبر

    تصوير زير مربوط به حضور علي لاريجاني، در مناطق زلزه زده است كه ايشان با غرور و تكبر خود و بر خلاف منشن مسئولين انقلاب اسلامي، زماني كه يك پيرمرد زلزله زده دست خود را به سمت وي دراز كرده بود تا با وي دست دهد. از اين كار خودداري كرده بود.


    اما تصوير دوم نشان دهنده حقيقت است و اينكه آقاي لاريجاني به اين مرد آذربايجاني هيچ گاه بي احترامي نكرده است.


    تصاوير شكارگر لحظه ها هستند. اما در حقيقت اين تصاوير شكارچي حقايقي بوده اند كه بدون توجه به باقي تصاوير و لحظه هاي قبل و بعد از آن، صرفا حقيقت را قرباني كرده اند.

    اين تصاوير و نقل قول ها معمولا از سوي جريان هاي معاند و مخالف نظام منتشر شده و اين افراد به ميل خود اين تصاوير را بر خلاف واقعيت تفسير مي كنند كه اين جماعت بدون ترس از رسوايي هر روز به توليد چنين داستان هاي تخيلي مي پردازند. اما نكته تاسف برانگيز اينكه برخي از اين روايات مربوط به جوانان پاك انقلابي است كه در برخي موارد بدون تحقيق، حمل بر خيانت و خباثت مسئولين مي كنند و با تفسيرهاي غلط و هيجاني خود، به مسئولين تهمت هاي ناروايي ميزنند و گاها در زمين دشمن، مسئولين نظام را به ناپاكي متهم مي كنند. در تمكن مالي ناطق نوري و مواضع خاص و قابل تامل علي لاريجاني و ناطق نوري در مقاطع مختلف شكي نيست اما آيا به راستي استناد به چنين تصاويري، و تهمت هاي ناروا امري پسنديده و مورد رضاي خداوند است؟ آيا از راه باطل ميتوان مدافع حق بود؟

    فرض را بر آن مي گيريم كه با چنين اطلاعات غلطي در نظر داريم انتقاد بجايي را بيان كنيم. اما در چنين روزگاري كه دسترسي به اطلاعات به راحتي ممكن است، با مشخص شدن حقيقت نه تنها موجب رسوايي خود مي شويم و اعتبار خود را نزد ديگران از دست خواهيم داد. بعدها نيز نخواهيم توانست آن انتقاد به حق را مطرح كنيم و تا مدت ها چوب بي اعتباري خود را خواهيم خورد.


    يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا

    اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! تقواي الهي پيشه كنيد و سخن حق بگوييد...(احزاب-70)

    باشد كه هيچ گاه ايمان خود را با چنين تحريف هايي از دست ندهيم ...